گزارش عزیه خانم از سواد آموزی و سیر تحصیلات برادرش میرزا حسینعلی در خانه و بیرون خانه، با توجه به تفاوت سنی بسیار کم آن دو و محشور بودن دائمی با یکدیگر در خانه، و بعد ها در سیر حرکت به بغداد و همراهی در کیش و آئین تا قبل از جدائی، گزارشی مستند و قابل قبول است. او درس آموزی در خانه و اشتغال به درس و اهتمام به مشق و فراگیری عربیت و ادبیت و مطالب حکمت و عرفان و تحصیل دائمی مطالب در اثر معاشرت با حکما و عرفا و درویشان را اینگونه بیان می کند و خطاب به عبدالبها چنین می گوید:”جناب میرزای ابوی که از بدایت عمر که به حد بلوغ رسید بواسطه فراهم بودن اسباب و گرد آمدن اصحاب، اشتغال به درس و اهتمام به مشق داشته آنی خود را از تحصیل مقدمات فارغ نمی گذاشتند. پس از تحصیل مقدمات عربیت و ادبیت، به علم و حکمت و مطالب عرفان مایل گردیده که به فواید این دو نائل آیند چنانکه اغلب روز و شب ایشان به معاشرت حکمای ذی شان و مجالست عرفا و درویشان مشغول بود وقتی که صور اسرافیل ظهور دمیده شد ایشان مردی بودند که اکثر کلمات و عبارات عرفا و حکما را دیده و اغلب علائم آثار ظهور را شنیده و فهمیده… “(صفحه ۵) لذا از نظر او، بهاءالله علاوه بر دانش های مقدماتی مر سوم آن زمان (مثل ادبیات فارسی وعربی)، اغلب کتابها و آثار حکما و عرفای بزرگ را مطالعه نموده و با اصطلاحات آنها آشنا شده و تمام روز و شبش به معاشرت با عرفا و حکما و شعرا و درویشان می گذشته است. همین مضمون را در صفحات ۲۱ و ۲۳ هم آورده و بر آن تاکید می کند:” کسی که از بدایت عمر از صرف و نحو و معانی و بیان، آگاه و از دواوین شعراء عرب و عجم با اطلاع از کتب تواریخ و سیر باشد و از مطالب حکما و عرفا مستحضر، شب و روز با عرفا و دراویش محشور و در نظم و نثر نویسی معروف و مشهور… ” و در جایی دیگر (صفحه ۲۰) تعجب خود را از چنین درس آموخته ای بیان می دارد:” خیلی تعجب دارم که شخصی مدت شصت هفتاد سال تجربه ها کند و اطلاعات حاصل نماید و همیشه عمرش صرف مصاحبت عرفا و حکما و دراویش باشد، ادعایی کند که… “او در مورد ایام اقامت در بغداد هم این چنین گزارش می کند:”پس از خلاصی از حبس، به جانب بغداد روانه شدند چندی در آن سرزمین اقامت نموده و اغلب ایام را به مصاحبت احباب و معاشرت اصحاب و مطالعه بیان و مجالست اهل ایقان به سر برده گویا از کلمات حضرت نقطه (باب) به غلط چنین فهمیدند که معادی و حشری و ثوابی و عقابی و سزائی و جزائی غیر از این عالم نیست… ” (صفحه ۷) نکته دیگری که عزیه خانم گزارش می کند و پرده از روی یک راز تاریخی بر می دارد تمرین کردن نگارش بر اساس تقلید از نوشته های باب است. او به تفصیل شرح می دهد که چگونه بهاءالله دستور می دهد همه نوشته های باب را از هر کجا که بوده توسط فرزندش محمد علی و همسرش (مادر محمد علی) نزد او آورند و آنها چنین می کنند و به سفر می روند و آثار باب را از گوشه و کنار در بقچه کرده و نزد او می آورند و کسی علت آن را نمی فهمد اما از چشم نقاد وزیرک عزیه خانم دور نمی ماند و راز برملا می شود: “لیکن مردمان با ذکاوت و نفاد و نفوس با فطانت وقاد البته می دانند برای چه بوده و در انجام خیال ایشان چه فایده داشته است: اولا مداومت و ممارست به آن آیات مبارکات تامل که برایش حاصل شود که در وقت ادعا بهمان سبک بتواند چیزی بگوید و بنویسد(!) ثانیا… “گزارش های دیگری نیز در این کتاب در همین موضوع هست که به همین مقدار بسنده میکنیم. این گزارش ها برای پژوهشگران از آن جهت اهمیت می یابد که دانسته شود بهائیان میرزا حسینعلی بهاءالله را، امی و درس ناخوانده می دانند و بر این مطلب هم در کتابها شان پافشاری می نمایند… !
تحصیلات جناب بهاء الله
توسط
برچسبها:
دیدگاهتان را بنویسید