امیرکبیر، بزرگمرد تاریخ

بعضی حرفها را باید طلا گرفت و بعضی را هم باید ریخت دور… بعضی آدم ها را هم باید طلا گرفت و بعضی دیگر را…

آنهایی که حرفشان با عملشان میخواند، آنها که دعوت به نیکی میکنند و خودشان هم در آن مسیر پیشگام هستند، آنهایی که از خود میگذرند و خود را فدای آرمانشان میکنند، خودشان طلایی میشوند  و برگ های کتاب تاریخ را زینت میدهند…

برای یافتن این انسانها نیاز نیست خیلی دور برویم، از همین دوران معاصر میتوانیم بزرگمردی چون امیرکبیر را بیابیم که مرور خاطراتش، افتخار و تحسین همه صاحبان اندیشه را به همراه دارد.

طبیعی است که سابقه روشن امیرکبیر به مذاق معدود مخالفانش هم خوش نمی آید؛ در اندازه فهم و توان خود، تلاش میکنند تا تاریخ را وارونه جلوه دهند. یکی از این افراد، جناب عبدالبهاء، یکی از رهبران بهائیت، است.

او در کتاب مقاله ی شخصی سیّاح، این بزرگ مرد تاریخ را اینگونه معرفی میکند: “میرزا تقی خان امیر نظام وزیر اعظم و اتابک معظّم شد… این وزیر شخصی بود بی تجربه و از ملاحظهء عواقب امور آزاده. سفّاک و بی باک و در خونریزی چابک و چالاک…”

بیان این جملات از سوی هر انسان عاقلی مردود است. با تاریخ نمی شود مقابله کرد، حقیقت قابل انکار نیست و هرکه خودش را مقابل حقیقت قرار دهد، خود را بی اعتبار نموده.

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *