نوشته‌ها

بررسی تعلیم تساوی رجال و نساء در بهائیت

just

یکی از اصول دوازده‌گانه آئین بهائی، اصل تساوی حقوق رجال و نساء است؛ با این وجود تناقضات غیر قابل انکاری در کردار و گفتار رهبران بهائی در رابطه با مسأله‌ی تساوی حقوق رجال و نساء وجود دارد که به اذعان جناب شوقی افندی توجیهی برای آن نمی‌توان ارائه داد. (۱۵ جولای ۱۹۴۷)
برای تبیین مسأله و اثبات ادّعای وجود نابرابری حقوق رجال و نساء در آیین بهائی مطالبی چند در این زمینه تقدیم می‌گردد:

هیچ‌کدام از رهبران بهائی از نسوان نبوده و بنا به نصوص بهائی نسوان حق عضویّت در بیت‌العدل اعظم الاهی را ندارند!!
این مسأله که علی‌رغم تأکید آموزه‌های بهائی بر تساوی حقوق رجال و نساء، هیچ‌کدام از رهبران روحانی عالی‌رتبه این آیین از زنان نبوده است؛ بسیار بحث‌انگیز است. این مسأله از همان ابتدای پیدایش آئین بهائی مطرح بوده و سوألاتی را در ذهن پیروان این آئین به‌ویژه پیروان مؤنث این آئین مطرح کرده است به‌عنوان نمونه در کتاب گلزار تعالیم بهائی ص۲۸۸آمده است:
«سؤال خانمی بحضور مبارک عرض شد که گفته بود تا حال از جانب خدا زنی مبعوث نشده و همه مظاهر الاهیّه رجال بوده‌اند. فرمودند: «هر چند نساء با رجال در استعداد و قواء شریکند ولی شبهه‌ای نیست که رجال اقدمند و اقوی حتّی در حیوانات مانند کبوتران و گنجشگان و طاووسان و امثال آنان هم این امتیاز مشهود.»
در این‌جا مشاهده می‌شود که به صراحت جناب میرزا حسین‌علی نوری بیان می‌کند که رجال به‌طور ذاتی نسبت به زنان برتری دارند چه که می‌فرمایند: «شبهه‌ای نیست که رجال اقدمند و اقوی» و در توجیه این برتری ذاتی مثالی از عالم حیوانات ارائه می‌کنند که چون در عالم حیواناتی چون کبوتران و گنجشگان و طاووسان و امثال آنان هم این امتیاز مشهود است؛ لذا به همین دلیل می‌توان نتیجه گرفت که در عالم انسانی نیز شرایط به همین نحو باید باشد.

از این دیدگاه تبعیض‌آمیز که بگذریم به دیدگاه تحقیرآمیز و توهین‌آمیز موجود در فرمایشات رهبران بهائی نسبت به جنس مؤنث می‌رسیم؛ همانطور که در این فرمایش اخیر جناب میرزا حسین‌علی نوری مشاهده شد برای تبیین حقوق نساء مثالی از عالم حیوانات آورده شده بود.
جناب عباس افندی نیز برای تبیین حقوق نساء هم‌چون پدر، به عالم حیوانات توجّه دارند! آن‌جا که می‌فرمایند:

«همین‌طور در عالم حیوان نظر می‌کنیم جمیع ذکور و انثی است امتیازی در میان نیست در جمیع مراتب مساویند و در جمیع وظائف حیوانی شریکند؛ ولی چون نظر در عالم انسان می‌کنیم می‌بینیم تفاوتست.» (خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد ۱، ص ۱۶۳)

مشخّص است که رهبران بهائی برای تبیین حقوق نساء در آئین بهائی به عالم حیوانات رجوع کرده‌اند؛ اگرچه به جمع‌بندی واحدی در این زمینه نرسیده‌اند، جناب میرزا در عالم حیوانات میان جنس نر و ماده تفاوت و امتیاز مشاهده کرده است؛ اما جناب عبدالبهاء (عباس افندی) تساوی در جمیع مراتب!!
به هر حال، آن‌چه اهمّیّت دارد این است که رهبران آئین بهائی بر اساس مشاهدات خود از عالم حیوانی سعی در تبیین حقوق نساء کرده‌اند؛ بر این‌ اساس مشخّص می‌شود که جایگاه زن در آئین بهائی چه جایگاهی است:
جایگاهی هم چون گنجشک، سگ، کوسه و امثال آن!! بسیار مایه‌ی تأسف است که کسانی که مدّعی ارزش نهادن به مقام زن هستند تا این حد او را نازل کرده‌اند که برای تبیین حقوقش آن را با حیوانات مقایسه می‌کنند.

? علاوه بر این‌که در آئین بهائی هیچ‌کدام از نسوان نبوده‌اند، شاهد آن هستیم که زنان حق انتخاب شدن برای عضویّت در بیت‌العدل اعظم الاهی که عالی‌ترین مرجع تصمیم‌گیری در شرایط فعلی بهائیت است را ندارند. نکته جالب در این زمینه این است که مسأله تحریم عضویت زنان در بیت‌العدل و تناقض آن با اصل تساوی حقوق رجال و نساء به‌گونه‌ای است که جناب شوقی افندی در این باره اذعان داشته‌اند:

«از آن‌جا که جناب عباس افندی فرموده اند حکمت این موضوع در آینده ظاهر خواهد شد، ما با اطمینان به صحّت مطلب باید آن را قبول کنیم؛ ولی نمی‌توانیم برای فرونشاندن اعتراضات حامیان نهضت زنان توجیهی ارائه دهیم.» (۱۵ جولای ۱۹۴۷)

مسأله تحریم عضویّت زنان در بیت‌العدل اعظم الاهی علی‌رغم اصل اساسی تساوی حقوق رجال و نساء در آئین بهائی، شاهد دیگری است بر این‌که این آئین به آن اصل، اعتقاد نظری و عملی ندارد و به‌وضوح وجود دیدگاه مردسالارانه را در آموزه‌های بهائی نشان می‌دهد؛ مع الوصف رهبران بهائی اصرار دارند: «نساء و رجال کلّ در حقوق مساوی به هیچ وجه امتیازی در میان نیست.» (گلزار تعالیم بهائی، ص ۲۸۳)
این چه تساوی میان حقوق رجال و نساء است که نساء حقّ عضویت در مهم‌ترین مجمع روحانی بهائی را نداشته باشند؛ لکن رجال چنین حقّی را داشته باشند؟! آیا داشتن حقّ عضویّت و ممنوعیّت عضویّت در بیت‌العدل به معنی تساوی حقوق رجال و نساء است؟! آیا این هم از مصادیق ممتاز بودن مردان در آئین بهائی نسبت به نسوان نیست؟!

به نقل از بهائی پژوهی

حقیقت جویی در بهائیت!

photo_2016-07-26_12-13-10
«کور شو تا جمالم بینی و کر شو تا لحن و صوت ملیحم را شنوی و جاهل شو تا از علمم نصیب بری و فقیر شو تا از بحر غنای لایزالم قسمت بی زوال برداری …» (ادعیه حضرت محبوب، بهاءالله)

این سخن رهبر بهائیان، یعنی جناب بهاءالله است که همگان را چشم و گوش بسته به سوی خود دعوت می کند. با این حساب، هر که طالب حقیقت است، باید هیچ نشنود، هیچ نبیند، تفکر نکند، نیاموزد و تعقّل ننماید.

وقتی تمامی میزان ها و ملاک ها و معیارها در کشف حقیقت از فرد گرفته شود، چگونه و با چه وسیله ای حقانیت یا عدم حقانیت بهائیت را دریابد؟!

بر خلاف آموزه های بهائیان که می گویند چشم و گوش را ببندید و به علم و عقل و فهم خود پشت پا بزنید، اسلام چنین کسانی را به چهارپایان تشبیه می کند. چرا که با وجود داشتن نعمت عقل و ادراک، از آن استفاده نمی کنند.

خداوند در سوره اعراف آیه ۱۷۹ می فرماید: «ایشان دل دارند اما با آن نمی اندیشند و چشم دارند اما با آن نمی نگرند و گوش دارند اما با آن نمی شنوند. اینان مانند چهارپایان، بلکه گمراه تر از آنانند. اینان به راستی غفلت زده اند.»

تناقض در کلام غیر الهی

58

همانطور که می دانیم در مسائل دینی اگر امری غیر الهی باشد، در آن تناقض و اختلاف وجود دارد، چنانکه خداوند در سوره نساء آیه ۸۲ در رابطه با الهی بودن قرآن می فرماید:
«آیا در قرآن از روی فکر و تأمل نمی نگرند (تا برآنان ثابت شود که وحی خداست؟) و اگر از جانب غیر خدا بود در آن بسیار اختلاف می یافتید.»

حال نظر رهبران بهائی را در مورد ارتباط و معاشرت با غیر بهائیان ببینیم تا تناقض در این اعتقاد به روشنی بر هر انسان حقیقت جویی ظاهر شود.

آنجا که جناب عبدالبهاء برای خوش بین کردن افراد ناآگاه نسبت به بهائیت، تعالیم شعارگونه و به ظاهر زیبای خود را مطرح می کردند تا به گرد خویش مریدانی جمع کنند، می گفت:

«بیگانگان را مانند آشنا معامله نمایید و اغیار را به مثابه یار نوازش فرمایید. دشمن را دوست ببینید و اهرمن را ملائکه شمارید. جفاکار را مانند وفادار به نهایت محبت رفتار کنید.»(مکاتیب،ج۳)

اما در جایی دیگر برای آنکه مریدان خود را از دست ندهند، حتی اجازه نمی دادند بهائیان با سایر افراد معاشرت و تکلّم و ملاقات کنند. جناب بهاءالله در کتاب مائده آسمانی،ج۸ می گوید:

«باید از کسانی که از بهائیت دوری می کنند، دوری شود و حتی یک لحظه هم نباید با آنها نشست و برخاست داشت…»

«… و اگر (قرآن) از جانب غیر خدا بود در آن بسیار اختلاف می یافتید.»(نساء،۸۲)

 

telegram4