نوشته‌ها

اگر مرا انکار کنی جاهل هستی!

photo_2016-06-25_13-09-12

اگر کسی ادعای پیامبری کند و در دعوت به سوی خویش بگوید کسانی که مرا نپذیرند جاهل ترین مردم خواهند بود، با او چگونه برخورد می کنید؟!

جناب بهاءالله، کسی که بهائیان او را به عنوان پیامبر خود قبول دارند در کتاب اقتداراتش عباراتی دارد که به زبان ساده میگوید: «اگر امروز کسی به همه ی علوم زمین اشراف داشته باشد، اما بهائیت را نپذیرد، نزد خدا جاهل ترین مردمان خواهد بود.»

همچنین آقای اشراق خاوری در کتاب مائده آسمانی از جناب بهاءالله نقل میکند که: «هر کس بهائی نشود یا تعالیم مرا انکار کند از جاهلان است.»

آیا همین شیوه ی دعوت خود دلیلی بر غیرالهی بودن چنین شخصی نخواهد بود؟!

چطور میشود که به راحتی به منکرین خود بگوییم جاهل ؟!!

پسر ایشان یعنی جناب عبدالبهاء که متوجه اشتباه پدر شده، دست به نصیحت پدر می زند و در کتاب مکاتیبش میگوید: «نباید نفوس را توهین کرد و به جهالت نسبت داد که تو ندانی و من دانم؛ بلکه باید به جمیع نفوس به نظر احترام نظر کرد.»

تصادم دین با علم و عقل

photo_2015-08-19_09-41-54
یکی از مهم ترین تعالیم بهائیت تطابق دین با علم وعقل است. اما بد نیست به سخن جناب عبد البها که در همه جا فریاد تطابق دین با عقل برمی آورند در مورد پدیده صاعقه یا همان رعد و برق توجه فرمایید: «اما ماده ی برق ،قوه ی جاذبه و دافعه است که چون در روز به یکدیگر تصادم نمایند،انفجار سریع کند و قوه ی برقیه نمایان گردد۱»

حال می خواهیم این سخن علمی جناب« عبدالبهاء»را تفسیر کنیم: اولا در نقض «ماده بودن یا ماده داشتن برق» باید گفت که برق ماده نیست و انرژی است و اگر ماده بود، در همان حال« قوه» نیست. ثانیا همه ی ما بارها و بارها پدیده رعد و برق را در شب مشاهده کرده ایم؛ پس پدیده ی رعد و برق فقط در روز اتفاق نمی افتد. ثالثا رعد و برق و انفجار از لحاظ علمی هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند.

۱.مائده ی آسمانی ۲ صفحه۱۲ و امر و خلق۱ صفحه ی۱۴۲

همه جاهل، جز بهائی…!

unnamed

این است تحری حقیقت بهائیان:

۱٫ “تعالیم الهیّه در این دور نورانی چنین است که نباید نفوس را توهین نمود و بجهالت نسبت داد که تو ندانی و من دانم بلکه باید بجمیع نفوس بنظر احترام نظر کرد و در بیان و دلالت بطرز تحری حقیقت مکالمه نمود که بیائید مسائلی چند در میان است تا تحرّی حقیقت نمائیم و ببینیم چگونه و چسان است مبلّغ نباید خویش را دانا و دیگرانرا نادان شمرد این فکر سبب تکبّر گردد و تکبّر سبب عدم تأثّر بلکه باید امتیازی در خود نبیند و با دیگران بنهایت مهربانی و خضوع و خشوع صحبت بدارد این نوع بیان تأثیر کند”

(افندی، عباس{عبدالبهاء}.مکاتیب، ج ۱، ص۳۵۵)

 

۲٫ “اگر نفسی الیوم بجمیع علوم ارض احاطه نماید و در کلمه بلی توقّف کند لدی الحقّ مذکور نه و از اجهل ناس محسوب”

(نوری، حسین علی {بهاءالله}. اقتدارات،  ص ۱۱۱)