از آنجا که بهائیان تعالیم خود به خصوص “وحدت عالم انسانی” را از ابداعات و ابتکارات خود برمی شمرند و ادعا دارند کسی آن را نمی دانسته، لازم دانستیم این گزافه گویی را برهمگان روشن سازیم؛ به همین سبب عباراتی را در کتب آسمانی گذشته یافتیم که همه ی آنها این آموزه را مطرح کرده اند و ما برحسب اختصار تنها به ذکر چند نمونه از آنها بسنده می کنیم.
در کتاب انجیل متی باب پنجم از آیه ۳۸ تا ۴۸ می خوانیم: «هر کس از تو سؤال کند بدو ببخش و از کسی که قرض از تو خواهد روی خود را مگردان. من به شما می گویم دشمن خود را محبت کنید و برای لعن کنندگان خود برکت بطلبید. و به آنانی که از شما نفرت کنند احسان کنید و به هر که به شما فحش دهد و جفا رساند دعای خیر کنید.»
همچنین کنفوسیوس در حدود شش قرن قبل از میلاد مسیح می گفت: «مردم چهار دریا باهم برادرند.»
در کتاب مقدس زرتشتیان آرزوی وحدت جامعه نیکان بدین صورت بیان شده: «بشود که ما با همه راستان که در سراسر هفت کشور زمین هستند همکار و انباز باشیم. بشود که آنها با ما و ما با آنها یکی باشیم.»
همینطور در دستورات کلیسا نیز دستور به وحدت داده شده: «ای شنوندگان شما را می گویم! دشمنان خود را دوست بدارید. و با کسانی که از شما نفرت کنند، احسان کنید. و هر که شما را لعن کند برای او برکت بطلبید. و برای هر که با شما کینه دارد، دعای خیر کنید…»
همچنین در قرآن کریم نیز آیات بسیاری به چشم میخورد که انسان ها را به وحدت و محبت و برابری و خیرخواهی دعوت می کند که ذکر آنها در این مقال نمی گنجد.
میبینیم که تقلید بهایت از کتب آسمانی گذشته مغایر حقیقت است.
دیدگاهتان را بنویسید