من از سوی خدا آمده ام!!!
تصور کنید در حدود ۱۵۰ سال پیش در کشور خودمان زندگی می کنید و شنیده اید فردی در همین حوالی مدّعی شده که از سوی خداوند، برای هدایت بشر آمده است. اولین فکری که به ذهنتان پس از شنیدن این خبر می رسد این است که صحّت ادّعای آن شخص را بسنجید. گروهی با دیدن یک معجزه از وی حرفش را تصدیق می کنند، عدّه ای هم با دیدن چند معجزه، جمعیتی گفته های وی را با پیامبران پیشین تطبیق می دهند، اگر با آن ها مطابقت داشت، حرفش را می پذیرند و …
در همین حال فردی از میان مردم بر می خیزد و می گوید: همگان می دانید خداوند منشا هر خیر و خوبی است و از هر عیب و نقصی مبرّی است. چون این فرد از سوی خداوند آمده است و مدّعی است همه ی حرف هایش فرموده های خداست، لذا در کلام او نیز – که همان کلام خداست – نباید عیب و نقصی یافت شود، و همگان می دانیم تناقض و دوگانه گوئی در گفتار، عیب و نقصی است بزرگ که یقینا تمام پیامبران الهی و آنان که مدّعی بودند از سمت خدا آمده اند از آن دور بوده اند. چرا که اگر چنین می بود، یعنی در گفتار یک رهبر الهی تناقضی یافت می شد، در کار خدا تناقض پیدا می شد – چون او فرستاده ی خداست- و این امری است محال، زیرا خداوند به دور از هر عیبی است.
قبل از آن که ادامه ی حرف های او را بشنویم یادآور شویم، ما در ۱۵۰ سال گذشته ی ایران زندگی کرده و آن فرد مدّعی، فردی با نام جناب بهاالله رهبر بهائیان است.
به ادامه ی گفته های آن مردِ در میان مردم گوش می دهیم. می گوید: مردم! همه در چند روز پیش شنیدید که جناب بهاالله گفت: « از ختمیت خاتم مقام این یوم ظاهر و مشهود»[۱]
یعنی « از این که محمّد آخرین پیامبر الهی است مقام من آشکار و پیداست» و نیز می دانیم او خود گفت: « مقام من بالاتر از انبیا و اولیا ی پیشین است.» [۲] امّا مردم! نکته ی عجیب این جاست، همه ی ما باز از او در روزی دیگر شنیدیم که می گفت: « هرگز مظهری اکبر از انبیا نیست.» [۳]
و می گفت مفهوم آن این است که «هیچ مقامی در عالم برای غیر خدا، بالاتر از نبوّت و پیامبری وجود ندارد.»
به ۲ نکته اشاره می کنم: نخست آنکه او در گفته ی اول خود به آخرین پیامبر بودن حضرت محمّد(ص) اعتراف می کند، پس دیگر نمی تواند ادّعا کند پیامبری جدید است و دین جدیدی را آورده است.
ثانیا اگر او می گوید مقامی بالاتر از نبوّت نیست، پس چرا خودش ادّعا کرده است که مقام من بالاتر از مقام انبیاست ؟! این تناقضی آشکار در کلام و کردار اوست.
مردم! همه می دانید خداوند پیامبران را برای هدایت انسان ها برگزیده است، اگر در کلام و پیام پیامبر تناقض و دروغ مشاهده شود، این پیامبر سبب گمراهی انسان ها می شود، و این با موضوع ارسال پیامبران که هدف آن هدایت انسان هاست در تضاد است و لذا از نظر عقل محال است که خداوند مرتکب چنین خطائی شود.
خواننده بزرگوار! نتیجه گیری از گفته های آن مرد در ارتباط با ادّعاهای رهبر و شخصیت اول بهائیت را بر عهده ی حضرت عالی می نهیم، تا خود با عنایت به این داستان به حقیقت امر دست یابید.
[۱] – رحیق مختوم ج۱/ اشراق خاوری
[۲] – رحیق مختوم ج۱/ اشراق خاوری
[۳] – ایقان / بهااللله
دیدگاهتان را بنویسید