فاطمی ترین نوروز

به نام خداوند مِهر
و سلام بر بارانی که خواهد بارید بر پژمردگی یاس!
سلام بر مهربان پدری که گرمای وجودش حیات بندگان است. سلام بر او…
اما چه سلامی؟!
سلامی از فرزند گناه کار به سوی پدر دل سوز!
سلامی از دل های سوخته برای یاس به سوی نازدانه ترین فرزند یاس!
امروزها که نخستین ایام سال در پیش است می خواهیم بیش از هر چیز، با تو تازه شویم. لباس های نو در خدمت تو بپوشیم و قدم های مان را پرشمارتر کنیم در دفاع از تو.
پس ای پدر بیا و پدری کن…
بنواز شرمگین چهره ها مان را…
بلند کن سرهای افتاده از خجالت مان را …
پدر جان !
می دانم اگر نظر کنی به وجودم، مس من طلا خواهد شد. مگر شما فرزند ابوتراب نیستید؟!
چه خوش گفت شاعر عاشق: به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
و چه خوش گفت بوتراب در جوابش که: به آسمان رود و کار آفتاب کند.
می دانم در تب و تاب فاطمیه هستید. می دانم صدای “یا مهدی ادرکنی” مادرتان هزاران بار در وجودتان طنین می افکند. به همان ناله ها سوگندتان می دهیم سال نو که می آید ما را هم نو کنید. قلب ها و زبان ها و دست های مان را در چشمه جوشان حکمت تان شستشو دهید.
ای سلاله پاک!
ببخش ما را.  یک کلام!
ببخش و آقایی کن ای کریم! که اگر تو ببخشی خدا هم خواهد بخشید!
از قدیم گفته اند: با کریمان کارها دشوار نیست. اشکال از ماست که نگفته ایم و نخواسته ایم از شما.
“یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضائه مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدق علینا، ان الله یجزی المتصدقین”
ما را به جز تو در همه عالم عزیز نیست          گر رد کنی بضاعت مزجات ور قبول

منتشر شده

در

توسط

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *