احادیث مهدوی

شاید خیلی موقع ها یادمان میرود که چه دین و اعتقاد محکمی داریم و می توانیم خیلی به آن افتخار کنیم. در دین ما هر چیزی قانون و محدوده خودش رو دارد و همه مطالب مستند در کتابهای تاریخی که درستی آنها تأیید شده به وضوح آمده است. یکی از این باورهای مهم ما که مو لای درزش نمیرود، اعتقاد به مهدویت و حضور امام دواردهم است. این موضوع از زمان پیامبرمان تذکر داده شده و هر امامی در زمان خودش به آن اشاره کرده.
ویژگی ها و مشخصاتی که از نصب، تولد، غیبت و ظهور امام مهدی علیه السلام، در متون دینی ما آمده، به قدری دقیق و محکم هست که هیچ کس دیگری نمیتواند جای او را بگیرد. قطعا تمام این احادیث در فضای محدود اینستاگرام قابل ارائه نیست و به عنوان نمونه می توانید بخشی از آن ها از انتهای همین متن، دریافت و مطالعه کنید.
با در نظر گرفتن این احادیث معتبر می توان دید که همه آنهایی که ادعای مهدویت کردند، هیچ تشابهی با موعود شیعیان، حضرت مهدی علیه السلام نداشتند و همه به دنبال فریب شیعیان نا آگاه بودند.
این را بدانیم، خدای مهربانی که وعده داده عدالت، امنیت و آرامش را با ظهور منجی در زمین برقرار می کند، نشانه های زیادی را برای من و شمای شیعه گذاشته تا راه را از بیراهه تشخیص دهیم…

احادیث مهدوی PDF

احادیث مهدوی WORD

بهائیان در شناخت موعود اسلام به بیراهه رفتند

photo_2017-01-28_09-27-27
در بشارات اسلامی در مورد علامات و ویژگی های حضرت قائم (ع) آمده است:
“یملاء الله ارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا”

یعنی از مشخصه های موعود اسلام، حضرت قائم (ع)، برچیدن بساط ظلم و جور و اقامه قسط و عدل است، و این حدیث در بین شیعه و سنی بسیار نقل شده است؛ امّا جناب بهاء الله اعتراف می کند که پس از باب و در زمان خود بهاء الله هنوز ناله عدل بلند است:

” امروز ناله عدل بلند و حنین انصاف مرتفع. دود تیره ستم ، عالم و امم را احاطه نموده ” (کتاب دریای دانش ۸۵)

همچنین در صفحه ۲۴ کتاب مذکور میگوید که در حال حاضر آتش فساد در اکثر ممالک مشتعل شده:
“حال در اکثر ممالک نور اصلاح مخمود و خاموش و نار فساد ظاهر و مشتعل…”

این چه موعودی است که به جای عدل و روشنایی، فساد و تاریکی را برای جهانیان به ارمغان آورده؟!!

همه ی بهائیان باانصاف را دعوت می کنیم به تحرّی حقیقت در آثار رهبرانشان تا حقیقت واقعی برایشان آشکار گردد.

استوار در ادعا (۲)

photo_2016-09-09_17-48-21

ماجرای توبه جناب باب (۲)

میرزاعلی محمدشیرازی کسی است که بهائیان او را بشارت دهنده ی رهبر خود، یعنی جناب بهاءالله می دانند. جناب میرزاعلی محمد ادعا داشت که نایب و باب امام دوازدهم شیعیان است و حتی بعدها مدعی شد که خود امام زمان است.*

جالب اینجاست که وی بعد از خوردن تنها ۱۱ ضربه چوب به پاهایش، از هر آنچه که ادعا کرده بود، توبه کرد!

شرح ماجرا از زبان بزرگترین مبلغ بهائی (میرزا ابوالفضل گلپایگانی) در کتاب کشف الغطاء آمده است که ما قسمتی از ادعا و توبه ی او را ذکر میکنیم:

ادعا: «… اول حاج ملامحمود پرسید که مسموع میشود که تو میگویی که من نائب امام هستم و بابم و بعضی کلمات گفته ای که دلیل بر امام بودن بلکه پیغمبری توست. گفت: بلی حبیب من، قبله ی من، نایب امام هستم و باب امام هستم و آنچه گفته ام و شنیده ای راست است. اطاعت من بر شما لازم است… به خدا قسم کسی که از صدر اسلام تاکنون انتظار او را می کشید، من ام.»

ادامه ی ماجرا بعد از تنبیه او و خوردن ۱۱ ضربه چوب به پاهایش:
توبه: «اُشهدالله و من عنده که این بنده ی ضعیف را مطلق علمی نیست که خلاف رضای خداوند عالم و اهل ولایت او باشد؛ …و اگر کلماتی که خلاف رضای او بوده از قلم جاری شده، غرضم عصیان نبوده و در هر حال مستغفر و تائب ام حضرت او را. و این بنده را مطلق علمی نیست که منوط به ادعایی باشد …و بعضی مناجات و کلمات که از لسان جاری شده دلیل بر هیچ امری نیست و مدعی نیابت خاصه حضرت حجت الله علیه السلام را محض ادعا، مبطل است و این بنده را چنین ادعایی نبوده و نه ادعای دیگر…»

وقتی جناب میرزاعلی محمد از ادعاهای گزاف خود توبه کرده، چرا بهائیان همچنان متعصّبانه او را مبشّر جناب بهاءالله می دانند؟!!

* تلخیص تاریخ نبیل/اشراق خاوری

استوار در ادعا (۱)

photo_2016-09-01_18-53-32

میرزا علی محمد شیرازی (ملقّب به باب) مؤسس بابیت می باشد و کسی است که بهائیان معتقدند او همان امام دوازدهم شیعیان است.

جناب باب قبل از آنکه ادعا کند امام زمان است ادعا داشت که با امام زمان ارتباط دارد و از این رو به او لقب باب دادند.

جالب اینجاست که جناب باب پس از یک سیلی جانانه ادعای خود را پس گرفت و بر مریدان خود لعنت فرستاد. شرح ماجرا در کتاب تاریخ نبیل اینگونه بیان شده است که:

نقطه ی اُولی (باب) را با احترام تمام به شیراز آوردند و در مجلسی با حضور امام جمعه و حاکم شیراز، او مورد بازخواست قرار گرفت. در آغاز مجلس میان نظام الدوله و سید باب گفتگوی تندی واقع شد و سوء تفاهم پیش آمد، به نحوی که نظام الدوله فرمان داد تا با یک سیلی جانانه از او پذیرایی کردند. ولی امام جمعه وساطت کرد و پس از نوازش میرزا علی محمد درباره ی ادعایش پرسید: «حضرت فرمودند: من نه وکیل قائم موعود هستم و نه واسطه ی بین امام غائب و مردم هستم. امام جمعه گفت کافی است.»
و قرار بر این شد که باب در مسجد وکیل شیراز برای رفع هیجان عمومی این اقرار را تکرار کند. روز جمعه میرزا علی محمد بر فراز منبر رفت و با این عبارات بر خود و مریدانش لعنت فرستاد و گفتار پیشین خود را پس گرفت: «لعنت خدا بر کسی که مرا وکیل امام غائب بداند. لعنت خدا بر کسی که مرا باب امام بداند… لعنت خدا بر کسی که مرا منکر امامت امیرالمؤمنین و ائمه اطهار بداند.»

اعتراف جناب باب به امام زمان (ع)

photo_2016-07-18_08-53-46
و حجتک الحی الذی وجوده یبقی کل الخلق و یذکره بذکره کل الموجودات ان تحفظ غیبته و تقرب ایامه و اشهد ان الیوم کان حجتک محمد بن الحسن صلواتک علیه و علی من اتبعه.‏

(و حجت زنده­ ی تو ای خداوند که وجودش موجب بقای همه­ ی آفرینش است و همه­ ی ‏موجودات او را یاد می­کنند. او را در غیبت حفظ کن و ایامش را ‏نزدیک فرما و شهادت می­دهم که امروز حجت تو، محمد بن الحسن است که درود تو ‏بر او و پیروانش باد)

این سخن جناب علی محمد شیرازی ملقّب به باب است که بهائیان معتقدند او همان امام دوازدهم شیعیان است.

آیا با توجه به این سخن جناب باب، دیگر جای تردیدی باقی می ماند که او امام دوازدهم شیعیان نیست؟!

پ.ن: این سخن را فاضل مازندرانی از ‏”ابلاغیه ­ی الف” جناب باب نقل کرده است.

امام مهدی (عج) در منابع بهائی

ac-20

بهائیان اعتقاد خود را ادامه اسلام و تشیع دانسته و ادعا دارند کاملا به آن معتقدند اما در موارد متعددی بی پایه و اساس بودن این ادعا مشخص می گردد. به عنوان نمونه در منابع بهایی امام دوازدهم جعلی و نواب اربعه عامل گمراهی شمرده شده اند.

بیانات مبارکه(!) ذیل ناظر بر این مدعا است:

۱⃣ رحیق مختوم ج ۱ ص ۴۵۰ (به نقل از بهاء همچنین بشارات کتب آسمانی ص ۶۶) نوابشان (یعنی نواب اربعه) سبب و علت گمراهی گشتند. اگر آن حرف های کذبه از آن مطالع کذب ظاهر نمی شد نقطه وجودروح ما سواه فداه شهید نمی گشت.

در این جمله جناب بهاءالله نواب اربعه امام عصر را عامل اضلال و گمراهی مردم خوانده و گفتار آن‌ها را بعد از هزار و اندی سال (!) عامل کشته شدن حضرت نقطه اولی می دانند!!

۲⃣ در صفحه ۱۷۶ از مجلد ثانی مائده سماوی بهاءالله می گوید :
اگر نفسی بعد از ارتقاء حضرت عسکری علیه السلام در امورات واقعه و دسائس علمای زنادقه تفکر نماید شهادت می دهد بر این که جمیع فساد عالم از آن نفوس بوده و هست لعمر ربنا اگر کذب رؤسا نبود رب اعلی به ظلم اعداء شهید نمی شد. حضرت موهومی برسریر موهومی تعیین نمودند و به روایات موهومه ثابت کردند و آن چه را که سبب سفک دماء سیدعالم وجوهر امم شد. گاهی تواقیع جعلیه ظاهر می نمودند و نسبتش را به مبدأ وجود می دادند الالعنه الله علی القوم الکاذبین . در باطن مقصود اعلا علوّ و سموّ خودشان بود و لکن در ظاهر به جزایر اشاره می نمودند گاهی جابلقا وهنگامی جابلسا و وقتی «ناحیه کذبه» که به «مقدسه» می نامیدند.

در این فقره حضرتشان علاوه بر تکرار مطالب پیشین، وجود مسعود امام دوازدهم شیعیان را وهم خوانده و روایاتی که دال بر وجود و مقام ایشان است را کذب دانسته اند! توقیعات صادره از ناحیه مقدسه امام دوازدهم را هم جعلی دانسته اند. جالب است، اشاره به جابلقا و جابلسا نموده اند که هیچیک از علمای شیعه، همچنین احادیث و روایات در مورد حضور امام دوازدهم در آن دو جا مطلبی نگفته اند و تنها جناب شیخ احمد احسایی و اخلاف ایشان در این موارد سخنانی ایراد فرموده اند که از نظر کلیه علمای شیعه مردود است! در مورد جزایر هم پیداست که ادعای ایشان از روی بی اطلاعی است. در تاریخ تشیع اولین دفعه ای که اشاره به جزیره ای شده، در بابی جدا از سایر ابواب یکی از کتب عهد صفوی است. آن هم نه برای تایید بلکه از جهت تکمیل مجموع آنچه تا آن تاریخ گفته شده و نوشته شده! یعنی بین علمای زنادقه (آن‌گونه که جمال مبارک گفته اند و منظورشان علمای شیعه است!) بعد از حضرت عسکری تا آن تاریخ بیش از ۸۰۰ سال فاصله بوده است!!!

۳⃣ جمال مبارک در کتاب اقتدارات صفحه ۲۶۹ میفرمایند:
حزب شیعه که خود را فرقه ناجیه مرحومه میشمردند و افضل اهل عالم میدانستند بتواتر روایاتی نقل نمودند که هر نفسی قائل شود به‌اینکه موعود متولّد می‌شود کافر است و از دین خارج این روایات سبب شد که جمعی را من غیر تقصیر و جرم شهید نمودند. تا آن‌که نقطه اولی روح ما سویه فداه از فارس از صلب شخص معلوم متولّد شدند و دعوی قائمی نمودند اذاً خسر الّذین اتّبعوا الظّنون و الاوهام و امر بمثابه نور آفتاب بر عالمیان ظاهر شد مع ذلک آن حزب غافله مردوده اعراض نمودند و بر قتل آن جوهر وجود قیام کردند. ای اهل بها مالک اسمآء میفرماید در این امور تفکّر نمائید که شاید اصنام ظنون و اوهام را فی الحقیقه بشکنید و به‌اوهام تازه که معرضین بیان به‌آن متمسّک و متشبّثند مبتلی نشوید بقوّت و قدرت الهی بر امر قیام نمائید و عباد را از ظلم نفوس مشرکه و ظنون انفس کاذبه غافله حفظ کنید.

اولا تعمیم جزء به کل ایشان در این فقره که زیارت فرمودید بسیار جالب توجه است! آیا همه شیعیان آن جمع را شهید نمودند؟ ثانیا از عبارت حضرتشان پیداست که منظور از “جمعی” کسانی است که داعیه مهدویت و قائمیت داشتند. اگر آنها قائم موعود بودند پس حضرت نقطه اولی چه بودند؟ اگر هم که قائم نبودند و بپذیریم که حضرت اعلی قائم بودند پس آن ها بدون تقصیر کشته نشدند! ثالثا از این بیان مبارک مستفاد می شود که روایاتی که به تواتر در مورد امام دوازدهم شیعیان (مخصوصا نسب و داستان ولادت ایشان) نقل شده صحت ندارد و بعنوان حربه ای برای تکفیر به کار می رود! لذا آن روایات (که نسب امام عصر و ولادت ایشان و نام پدرانش) در آن ذکر گردیده نباید مورد تأیید حضرت بهاءالله باشد و در جایی به آن‌ها استشهاد کنند!! رابعا آن روایتی که نقل شده و شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند این است که اگر کسی خروج و قیام مهدی آل محمد را انکار کند کافر است نه اینکه کسی بگوید قائم آل محمد متولد می شود!

حضرتشان در کتاب اقتدارات صفحه ۳۱۹ چنین نازل فرموده اند:
مشاهده در اهل فرقان نما که به‌کلمات مزخرفه موهومه از سلطان کلمه محروم گشته‌اند. دو مطلب مابین آن قوم محقّق و ثابت بوده بشأنیکه ایّام و لیالی بذکر آن دو مشغول بودند یکی ذکر قائم و یکی ذکر وصایت درباره قائم مشاهده نمودی که آنچه در دست آن قوم بود وهم صرف بوده. حال اهل فرقان را بگذار و بعضی اهل بیان را مشاهده کن که مجدّداً به‌اوهامات قبلیّه تمسّک جسته و متشبّثند چنانچه خبیث اصفهانی هر نفسی را که دیده ذکر وصایت نموده که شاید نظر به اوهامات قبل ناس را از شاطی عدل محروم نماید و حال آنکه خود آن خبیث می‌داند که ذکر وصایت ابداً در بیان نبوده و نیست.
ایشان در این بیان مبارک، باز هم نهایت ادب را مجری داشته و اهل فرقان (مسلمانان) را پیروان کلمات مزخرفه موهومه نامیده اند و مطالبی را که راجع به قائم آل محمد نقل گردیده وهم صرف دانسته اند. از دقت در بیانات فوق آن‌چه که بیشتر خودنمایی می کند این است که در نگاه جمال مبارک مطالبی که در میان شیعیان راجع به وجود و امامت فرزند امام حسن عسکری علیه السلام نقل گردیده است وهم و خیال و جعل و کذب است و راویان و گویندگان این مطالب نیز کذاب!(فلذا آن‌ها قابل دفاع و استناد نیست!)
به نقل از بهائی پژوهی

 

telegram4

لوح فاطمی، هدیه آسمانی

کرامت انسان های والا مقام به چیست؟

بزرگی شخصیت آن ها چگونه آشکار می شود؟

اگر خداوند متعال با کسی سخن گوید و او را مورد خطاب خود قرار دهد، ارزشمند بودن وجود او را می رساند. خداوند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را مورد خطاب قرار داده و قرآن که عین کلام اوست، بر رسولش نازل کرده است.

لذا شأنی از شرافت پیامبر صلی الله علیه و آله با نزول آیات رحمانی قرآن آشکار می گردد.

خداوند بر حضرت فاطمه سلام الله علیها نیز «حدیثی قدسی» توسط پیامبر صلّی الله علیه و آله و جبرئیل فرو فرستاده و هدیه کرده است که به حدیث لوح فاطمه نیز مشهور گردیده است.

خوب است ماجرای این حدیث را از بیان مبارک امام ششم حضرت صادق علیه السلام به نقل از (صفحه ۴۷۱ جلد دو اصول کافی) بشنویم. پدرم امام باقر علیه السلام به جابربن عبدالله انصاری (از اصحاب و یاران رسول خدا که تا زمان امام باقر علیه السلام زیسته است) فرمودند: من با تو کاری دارم، چه وقت برایت آسان تر است که تو را تنها ببینم و از تو سؤال کنم؟ جابر با رعایت آداب ادب می گوید: هر وقت شما بفرمایید. بالاخره روزی را با هم به خلوت نشستند. امام فرمودند: می خواهم درباره آن لوح بدانم، همان لوحی که تو در دست مادرم فاطمه دیده ای! برایم بگو! تعریف کن! در آن لوح چه نوشته بود؟

جابر پاسخ داد: مولایم! خدا را شاهد می گیرم که من در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله برای عرض تبریک تولد امام حسین علیه السلام خدمت مادرتان شرفیاب شدم. بر دستان مادرت لوح سبز رنگی دیدم و گمان کردم از جنس زُمرّد باشد. مکتوبی سفید و نورانی بود. عرض کردم: پدر و مادرم به قربانت، این لوح چیست؟

 مادرتان این گونه از آن یاد کردند: این لوحی است که خداوند بر پیامبرش اهدا نموده. اسم پدرم، همسرم، دو پسرم و تمام جانشینان از فرزندانم در آن نوشته شده است. و پدرم آن را به عنوان مژدگانی به من عطا کرده است. آن گاه مادرتان آنرا به من دادند، آن را خواندم و رونویسی کردم: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ هَذَا کِتَابٌ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ لِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ نُورِهِ وَ سَفِیرِهِ وَ حِجَابِهِ وَ دَلِیلِهِ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ مِنْ عِنْدِ رَبِّ الْعَالَمِینَ… ( این نوشته ایست از جانب خدای نفوذ ناپذیر با حکمت قرین، برای محمد صلّی الله علیه و آله که نبیّ او، نور او، سفیر او، حجاب او و راهنمای اوست.) جبرئیل با این لوح از جانب پروردگار عالمین بر پیامبر نازل شده است. سپس خداوند به پیامبری رسول خدا و به وصایت تمام جانشینانش اشاره می کند. اسم تک تک آن ها را می آورد و آن ها را با ویژگی هایی گرانقدر می ستاید. امام حسین علیه السلام را دارای بالاترین مقام در بین شهدا معرفی می کند… امام حسن عسکری علیه السلام را مخزن علم خود معرفی می کند و در پایان به آخرین وصی پیامبر از امامان معصوم اشاره می شود:

وَ أُکْمِلُ ذَلِکَ بِابْنِهِ م‏ ح ‏م ‏د (محمد) رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ عَلَیْهِ کَمَالُ مُوسَى وَ بَهَاءُ عِیسَى وَ صَبْرُ أَیُّوبَ… (و تکمیل می گردانم  امامت را به فرزند امام حسن عسکری علیه السلام ، م ح م د (محمد) و بر این فرزند امام حسن عسکری علیه السلام، کمال موسی، شکوه عیسی و صبر ایوب است.)

امام باقر علیه السلام به جابر فرمودند:

ای جابر آن را بر من عرضه می داری؟ گفت: آری

آنگاه پدرم (امام باقر) به همراه جابر به منزل او رفتند. جابر لوح را آورد. حضرت فرمودند: ای جابر لوح در دست تو باشد به نوشته ی خود نگاه کن و من مطابق اصل نسخه می خوانم. جابر در نسخه ی رونویسی خویش نگریست و پدرم قرائت کردند. حتی حرفی با حرفی اختلاف نداشت.

 

حدیث لوح فاطمه سند محکم الهی بر امامت دوازده معصوم

این ماجرا به حدیث لوح جابر نیز معروف گشته و صحت ماجرا را دو امام بزرگوار نقل کرده اند و از طریق جابر نیز که مورد اعتماد ائمه علیهم السلام بوده و از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله تا امام باقر علیه السلام را درک کرده، بیان شده است. که البته این ماجرا شاهد دیگری است بر عظمت بانوی یگانه ی عالم، زیرا او تنها زنی است که خداوند او را این گونه مورد خطاب قرار داده و جبرئیل چنین هدیه ای برای چشم روشنی فرزند آخرین پیامبرش تقدیم نموده است. خداوند در این لوح تمام فرزندان این مادر را برگزیده و برای هدایت انسان ها انتخاب فرموده است. و وعده فرموده که (دین و) امامت را با فرزند امام حسن عسکری علیه السلام که مهر و رحمت برای اهل عالم است تکمیل می کند. آن کسی که همچون موسی با استقامت بر فرعون های زمان پیروز می شود و انسان ها در مهر و عدالتی که او می گستراند رستگار می گردند.

چه عظمت و شخصیتی والاتر از این  برای حضرت زهرا سلام الله علیها!

… و دشمن که از حقانیت این مکتب آگاه است، برای پوشش ادعاهای باطل خود حتی از همین اسناد الهی سؤ استفاده می کند. فرقه های جعلی و ساختگی همواره برای تثبیت ادعاهای خود مجبورند به شواهد و آیات و روایات حق متمسک شده تا با تقطیع و تحریف آنها به اهداف شوم خود نائل گردند.

 

سوء استفاده فرقه بهائیت

در میان مدعیان دروغین مهدویت، میرزا حسینعلی نوری مازندرانی در نوشته های خود به این حدیث قدسی اشاره کرده؛ وی پس از تأیید آن، برای اثبات مهدویت میرزا علی محمد و اغفال طرفدارانش، این روایت را تقطیع و تغییراتی را به نفع خود (رهبر بهائیان) در آن وارد کرده است. اگر چه خورشید حق همواره پشت ابر باقی نمی ماند.

 وی در کتاب ایقان (صفحه ۱۹۰) در شرح حالات میرزا علی محمد و برای اثبات قائمیت (امام زمان بودن) او می گوید: “عَلَیهِ کَمالُ مُوسی وَ بَهاءُ عیسی و صَبرُ اَیُّوبَ فَیَذِلُّ اولیاؤُه فی زَمانِهِ و تُتَهادی رُؤُوسُهم کَما تُتَهادی رُؤوسُ التُّرکِ و الدَّیلَمِ فَیُقْتَلُونَ و یُحرَقُونَ”

(بر اوست کمال موسی و بهاء عیسی و صبر ایوب، پس در زمان او دوستان من ذلیل باشند و سرهای ایشان مانند سرهای ترک و دیلم به هدیه فرستاده شود. ایشان کشته و سوزانیده خواهند شد.)

در حالیکه کوچکترین نشانه در مقدمه و مؤخره این حدیث شریف نیست که به مقصود میرزا حسینعلی تناسب و سنخیّت داشته باشد. چگونه وی به خود اجازه می دهد این حدیث قدسی را که مستندترین سند در اثبات امامت و ولایت نزد شیعیان و مؤید قائمیت و مهدویت حضرت محمدبن الحسن العسکری بوده است را مصادره به مطلوب شیطانی خود کند و میرزا علی محمد شیرازی را دارنده این صفات ارزشمند الهی بداند و پیروان گمراه وی را به عنوان شیعیان امام زمان علیه السلام قلمداد کند؟ اگر میرزا حسینعلی نوری کمی صداقت می داشت، کل حدیث لوح حضرت فاطمه و اسناد و مدارک آن را نقل می کرد: آنجا که خداوند اسم دوازده جانشین خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله که نسبشان به حضرت فاطمه سلام الله علیها می رسد را معرفی و به امام دوازدهم با نام خاص و اسم پدرشان، امام حسن عسکری علیه السلام اشاره می فرماید. در حالی که میرزا علی محمد فرزند میرزا رضا بزّاز شیرازی است، نام مادرش فاطمه بیگم می باشد[۱] و نه در سامرا بلکه در شیراز متولد شده است.

و از جانب دیگر کدام یک از صفات این انبیاء الهی در این شخص وجود داشته است:

میرزا علی محمد چه نشانی از صبر حضرت ایّوب داشته است وقتی که در سال ۱۲۶۰ قمری بعد از ادعای بابیت امام زمان، در برابر یک سیلی حاکم شیراز ادعای خود را انکار و توبه می کند[۲] و یا در سال ۱۲۶۴ قمری در مجلس ناصر الدّین میرزا در تبریز در برابر چند ضربه شلاق از ادعاهای دروغین خود دست کشیده و توبه می کند و کتباً اعلام می دارد: “مرا مطلق علمی نیست که منوط بر ادعایی باشد” و صراحتاً در نوشته های خود اعتراف می کند که امام دوازدهم، محمد ابن الحسن العسکری است.[۳]

میرزا علی محمد چه نشانی از کمال حضرت موسی و بهاء حضرت عیسی داشته است؟ وقتی که به کتاب های او که ترشح همه ی افکار و عقائد اوست، مراجعه می کنیم مملو از ادعاهای گوناگون و متضاد، احکام غیر عملی و غیر انسانی و غلط های دستوری و لغوی می باشد.

 

گوهر لوح زرّین

ذرّه ای از این ویژگی های مهدی موعود ادیان الهی و نشانه های انبیای الهی که در لوح زرّین فاطمه سلام الله علیها آورده شده، در میرزا علی محمد شیرازی و دیگر رهبران بهائیت و در تمامی مدعیان دروغینی که در زمان های مختلف از تاریخ اسلام، ادعای امام زمانی کرده اند، وجود نداشته است.

… و ما با شناخت و معرفتی که از امام عصر علیه السلام داریم، تجلّی و ظهور تمام صفات انبیاء را مختص به وجود مقدس آن حضرت می دانیم. و امید داریم که خداوند تبارک و تعالی به سبب شرافت مقام حضرت فاطمه سلام الله علیها، دشمنان فرزندش امام عصر علیه السلام را رسوا نماید و ظهورش را اذن فرماید.



[۱] ـ آئین باب، صفحه ۴٫

[۲] ـ تلخیص تاریخ نبیل، ص ۱۴۱٫

[۳] ـ کشف الغطاء، صفحه ۲۰۴ و ۲۰۵

یک پاسخ ساده

به نظر شما آیا امام زمان علیه السلام ظهور کرده؟

تو این متن میخوایم به طور خیلی خلاصه مطالبی رو تو این زمینه مرور کنیم.

برای شیعه‌ها چهار تا کتاب خیلی مهم وجود دارند که بهشون میگن کتب اربعه[۱]. بیشتر اعتقادهای شیعه هم از قرآن و این چهار تا کتاب درمیاد که همه قبولشون دارن.

اصول کافی بخشی از یکی از این چهار تا کتابه. توی این کتاب[۲] کنار هزاران حدیث زیبا، حدیثی اومده به نام “حدیث لوح”. این حدیث از مهم‌ترین مدرک‌هایی هست که امامت ۱۲ امام ما رو اثبات می کنه. توی این حدیث پیامبر(ص) تک تک امامان شیعه رو با اسم و مشخصات نام می بره تا می رسه به امام حسن عسکری(ع) میگه: «و اکمل ذلک بإبنه “م ح م د” رحمه للعالمین» یعنی این سلسله امامت به پسر امام حسن عسکری(ع) که اسمش “م ح م د” هست، کامل میشه.

نتیجه این که اولاً امام دوازدهم که قراره سلسله امامان رو کامل کنه باید پسر امام حسن عسکری(ع) باشه و ثانیاً اسمش باید “م ح م د” باشه. تا حالا کسی به این نام و نسب اومده ادعا کنه من مهدیم؟؟!!

خیلی‌ها تا حالا اومدن ادعا کردن که آقایون! خانوما! منم امام زمانتون…! اما هیچ کدوم این دو تا ویژگی ساده، یعنی اینکه اسم خودشون م ح م د و اسم پدرشون حسن(امام یازدهم) باشه، رو نداشتن. حتی اونایی که خیلی معروف بودن مثل محمد بن نصیر نمیری، محمد بن علی شلمغانی و از همشون معروف‌تر، علی محمد باب.

تازه یک چیز خیلی جالب‌تر اینکه همین آقای علی محمد باب-که بهائی ها او رو امام دوازدهم شیعیان و بشارت دهنده به بهائیت می دونن- هم توی کتاب دلائل سبعه خودش و همچنین بهاءالله، پیغمبر بهائی ها، تو کتاب ایقان خودش همین حدیث لوح رو آوردن و این نشون می ده که خود این آقایون هم قبول داشتن که امام دوازدهم شیعه‌ها یکی دیگه هست.(البته تو این زمینه هم مطلب زیاده)

از این که بگذریم می‌رسیم به یه بحث شیرین دیگه. چیزی که همه خودشون می دونن! امام دوازدهم میاد که دنیا رو نجات بده، میاد تا ظلم رو بزنه کنار، میاد تا وضع دنیا رو رو به راه کنه. ولی الآن می‌بینیم که وضع دنیا بهتر نشده هیچی، بدتر هم داره می شه. تبعیض و ظلم تو دنیا صدای خیلی‌ها رو درآورده.

حالا میشه یکی شیعه باشه، به شیعه بودنش معتقد باشه و بگه امام زمان ظهور کرده و رفته؟!! خوب اگه اینایی که تا حالا ظهور کردن امام زمان بودن که دیگه دنیا این شکلی نبود، دیگه وضعیت خیلی از مردم این قدر خراب نبود!

عجیبه که اونایی که این آقایون رو که ادعای مهدویت کردن قبول دارن هم به این وضع خراب اعتراف می کنن. مثلاً آقای عباس افندی[۳] در مورد کارهایی که آقای علی محمد باب انجام داده می گه: احکام باب روی چهار تا پایه اجرا می‌شد: زدن گردن‌ها، سوزاندن کتاب‌ها، نابودی بقعه‌ها و کشتار عمومی[۴]!!!

اگه قبول کنیم که امثال علی محمد باب، امام دوازدهم شیعه باشند، نمی تونیم این رو قبول کنیم که بعدِ اومدنشون دنیا گلستان شده. وضع داره روز به روز بدتر هم می شه. پس نتیجه این شد …

مطالبی که گفته شد، یک پاسخ ساده و کوتاه به سؤال مطرح شده بود. اگه دنبال پاسخ کاملتری می گردی باز هم توی این سایت جستجو کن؛ پاسخ های جالبتری پیدا می کنی.



[۱] – کافی، استبصار، تهذیب، فقیه من لا یحضره الفقیه

[۲] – اصول کافی(ترجمه)، ج۲ ص ۴۹۸

[۳] عباس افندی ملقب به عبدالبهاء، دومین شخصیت بهائیت و جانشین میرزا حسینعلی نوری(بهاءالله) است.

[۴]  مکاتیب، ج۲، ص۲۶۶

معرفی امام زمان (عج) از زبان میرزا علی محمد باب

میرزا علی محمد باب (فردی که بهائیان او را امام دوازدهم شیعیان و همچنین پیامبر آئین بابی می دانند و برای او مقامات زادی قائل هستند) درکتاب های خود راجع به امام زمان عج چنین می نویسد :

۱- در صفحه ۲۷ کتاب “صحیفه عدلیه ” می نویسد : « امام دوازدهم ، محمدبن الحسن صاحب الزمان می باشد .»

۲- در صفحه ۱۲۳ کتاب ” تفسیرسوره بقره” می نویسد : « خدا به امام دوازدهم ، محمدبن الحسن ، طول عمر داده و او هم اکنون زنده است .»

۳- در کتاب ” تفسیر سوره یوسف ” می نویسد : « خدا خواسته است که تفسیر سوره یوسف از طرف محمدبن الحسن العسکری به او داده شود .»

۴- در صفحه ۱۸۱ کتاب ” اسرار الآثار خصوصی ” جلد اول از قول علی محمد باب مطالبی آمده که خلاصه اش چنین است : « به من تهمت زده اند که ادعای وحی و امامت و پیغمبری و بابیت نموده ام . لعنت خدا بر ایشان و خدا آنها را به خاطر این تهمت ها بکشد . بدانید که بعد از حضرت محمد ص پیغمبری نخواهد آمد و امام دوازدهم نیز محمد بن الحسن العسکری بوده و غیر از چهار نایب خاص ، هیچ کس باب امام نمی باشد. خدایا از این نسبت ها که به من داده اند بیزارم .»

البته باید توجه داشت که مطالب فوق را علی محمد باب با کمال بی پروائی و با اعتقاد تمام بیان داشته است ، نه اینکه ترسیده یا تقیه نموده باشد . شاهد بر این مطلب گفتار میرزا حسینعلی(بهاءالله: پیامبر بهائیان) درکتاب ایقان است که می گوید : « با اینکه همه با او مخالف بودند ، از احدی خوف ننمود و ادعای خودرا فرمود .»

………………

قضاوت با خوانندگان

میرزا علی محمد یا محمد بن الحسن؟

به اعتقاد بهائیان، میرزا علی محمد شیرازی همان امام زمان شیعیان است اما خود او چیز دیگری می‌گوید:

 

میرزا علی محمد باب درکتاب های خود راجع به امام زمان عج چنین می نویسد :

۱- در صفحه ۲۷ کتاب “صحیفه عدلیه ” می نویسد : « امام دوازدهم ، محمدبن الحسن صاحب الزمان می باشد .»
۲- در صفحه ۱۲۳ کتاب ” تفسیرسوره بقره” می نویسد : « خدا به امام دوازدهم ، محمدبن الحسن ، طول عمر داده و او هم اکنون زنده است .»
۳- در کتاب ” تفسیر سوره یوسف ” می نویسد : « خدا خواسته است که تفسیر سوره یوسف از طرف محمدبن الحسن العسکری به او داده شود .»
۴- در صفحه ۱۸۱ کتاب ” اسرار الآثار خصوصی ” جلد اول از قول علی محمد باب مطالبی آمده که خلاصه اش چنین است : « به من تهمت زده اند که ادعای وحی و امامت و پیغمبری و بابیت نموده ام . لعنت خدا بر ایشان و خدا آنها را به خاطر این تهمت ها بکشد . بدانید که بعد از حضرت محمد ص پیغمبری نخواهد آمد و امام دوازدهم نیز محمد بن الحسن العسکری بوده و غیر از چهار نایب خاص ، هیچ کس باب امام نمی باشد. خدایا از این نسبت ها که به من داده اند بیزارم .»

البته باید توجه داشت که مطالب فوق را علی محمد باب با کمال بی پروائی و با اعتقاد تمام بیان داشته است ، نه اینکه ترسیده یا تقیه نموده باشد . شاهد بر این مطلب گفتار میرزا حسینعلی درکتاب ایقان است که می گوید : « با اینکه همه با او مخالف بودند ، از احدی خوف ننمود و ادعای خودرا فرمود .»

حال باز این دوستان بهائی بیایند و بگویند: میرزا علی محمد همان امام زمان(ع) است!