یکی از تحولات عباس افندی، تعالیم دوازدهگانهای بود که برای بهائیت فراهم ساخت. او در سفرهایی که به اروپا و امریکا داشت، شـعارهای دوازدهگانه بهائیت را جمع آورد و به بهــائیان عرضه کرد تا برای جذب غیر بهائیان به کار بندند. یکی از این تعــالیم، تطابق دین با علم و عقـل است که در این نوشتار، به بررسی و نقد آن در نمونه ای از احکام بهائیت میپردازیم.
ربـا: ربا به این معناست که شخصی مالی را به عنوان قرض به دیگری بدهد و شرط کند که هنگام پس دادن، مبلغ اضافهای را به همراه اصل به او بازگرداند. لازم به ذکر است که اگر شخصی مال را به دیگری بدهد و شرط نکند که اضافهای بگیرد، ولی شخص قرض گیرنده، اضافهای را به او بدهد، این نه تنها ربا نیست، بلکه استحباب نیز دارد. ربا در شریعت اسلام حرام است و علی محمد باب نیز بر این حرمت تأکید میکند: «یا اهل الارض قد احل الله البیع لکم فی کتابه و قد حرم علیکم الربوا؛ ای اهل زمین خداوند داد و ستد را حلال کرده و رباء را بر شما حرام قرار داده است.
ولی بهاءالله نه تنها از حرمت ربا سخن نگفته است، بلکه آن را حلال شمرده و میگوید: «اکثری از ناس محتاج به این فقره مشاهده میشوند چه اگر ربحی در میان نباشد امور معطل و معوق خواهد ماند، نفسی که موفق شود با هم جنس خود یا هم وطن و یا برادر خود مدارا نماید و یا مراعات کند یعنی به دادن قرض الحسن، کمیاب است، لذا فضلا علی العباد رباء را مثل معاملات دیگر که ما بین ناس متداولست قرار فرمودیم. یعنی ربح نقود از این حین که این حکم مبین از سماء مشیت نازل شد حلال و طیب و طاهر است.» [اشراقات، ص ۸۳]
بله بهائیان، از تطابق دین با علم و عقل دم میزنند، لیکن تنها برای جلب مشتری، زیرا آن چه امروزه به اثبات رسیده است، روشن میکند که ربا سبب بسیاری از رکودهای اقتصادی است و عقل نیز در مییابد که سرمایهداری که بی تلاش و زحمت پولش را در اختیار دیگران میگذارد و در موعد مقرر پولش را به همراه سودش میخواهد و کاری ندارد که قرض گیرنده از این پول سود می برد یا سود نمیبرد، ظالم است.
ربا بر دو چیز میافزاید: یکی ثروت سرمایه داران و دیگری فقر فقیران. در ربا سرمایه دار از فقر فقیر سوء استفاده میکند و بدون زحمت بر سرمایه خود میافزاید و فقیر نیز که چارهای ندارد، به ربا تن می دهد تا چند روز دیگری را بگذراند، به امید این که فرجی حاصل شود.
تطابق دین با علم و عقل شعاری است برای جذب حداکثری، زیرا ثروتمند بیدینی که تنها در پی کسب منافع خود است، با این شعار جذب بهـــائیت میشود و بر کردار خود، رنگ دیــانت میدهد. او از یک سوء خود را دیندار نشان میدهد و از سوی دیگر به صورت قــانونی ربـــا میدهد و فقیران را به خدمت خود میگیرد.
دیدگاهتان را بنویسید